علم وطبیعت Science and nature

علم وطبیعت Science and nature

پایگاه معلوماتی علوم فیزیک کلاسیک و فیزیک جدید، بیولوژی( آستروبیولوژی و فرگشت) و مطاب جالب علوم رفتار شاسی و تربیتی.
علم وطبیعت Science and nature

علم وطبیعت Science and nature

پایگاه معلوماتی علوم فیزیک کلاسیک و فیزیک جدید، بیولوژی( آستروبیولوژی و فرگشت) و مطاب جالب علوم رفتار شاسی و تربیتی.

آیا انسان تنها موجود هوشمند این جهان است؟

آیا ما در این کیهان تنها موجودات هوشمندیم یا موجودات دیگری نیز وجود دارند؟

قبل از اینکه به این سوال پرداخته شود، خالی از لطف هم نیست اگر کمی به ابعاد جهان نظراندازیم و سپس به تشکیل حیات به سیاره ی خود مان یعنی زمین پرداخته و به دنبال اینها به سوال بپردازیم. زیرا اگر اطلاعاتی کافی و درستی از ابعاد جهان و چگونگی تشکیل حیات در سیاره زمین را بدانیم بهتر میتوانیم دلایل ارائه شده را درک کنیم.

ابعاد جهان

خورشید ما ستاره ایست متوسط که حجم آن ۱۲۵۰۰۰۰ برابر زمین است. یعنی ۱۱۰ عدد زمین را میتوان در قطر خورشید جای داد.  فاصله این گوی درخشان با حرارت مرکزی ۱۵ میلیون درجه سانتی گراد،  باسیاره ما یعنی زمین ۱۵۰ میلیون کیلو متر است. حال فرض کنیم که میخواهیم یک نقشه ساده از این جهان را ترسیم کنیم و کار را از همین خورشید خودمان نیز شروع کنیم. برای این کار یک صفحه کاغذ معمولی روی میز گذاشته، و در وسط آن با پنسل یک نقطه بگذارید و فرض کنید که محل خورشید است حال برای اینکه زمین را در این نقشه قرار دهیم، فاصله زمین تا خورشید را فقط یک سانتی متر فرض کرده در این فاصله نقطه دیگری برای زمین قرار می دهیم توجه دارید که ما در این نقشه از نسبت اندازه های زمین  و خورشید چشم پوشی کرده ایم. و فقط فاصله ی آنهارا در نظر می گیریم چراکه درغیر این صورت اگر زمین را بخواهیم به اندازه نقطه یک میلی متری نشان بدهیم، خورشید را باید به اندازه دایره ی به اندازه ۱۱ سانتی متری نشان دهیم. پس اکنون زمین و خورشید را در این نقشه مخشص کرده ایم. حال به سراغ آخرین سیاره ی منظومه شمسی می رویم که البته مدتیست که دیگر آنرا سیاره نیز نمیدانند. بهر حال فاصله ی پلوتو تا خورشید به اندازه ی چهل برابر فاصله زمین تا خورشید است. پس باید در فاصله ۴۰ سانتی متری از خورشید آنرا قرار دهیم. در همینجا کاغذ ما دیگر کافی نخواهد بود. خوب پس بیایید مقیاس مانرا عوض کنیم و فاصله زمین تا خورشید به عوض یک سانتی متر، یک ملی متر فرض کنیم. در اینصورت مشکل منظومه شمسی ما حل میشود. زیرا آخرین سیاره ی آنرا در فاصله ی ۴ سانتی متری خورشید قرار خواهیم داد. حال بیایید نزدیکترین ستاره ی دیگر را نیز در این نقشه وارد کنیم اما متاسفاه هرگز قادر به انجام این کار نخواهیم بود؛ زیرا با این مقیاس فاصله نزدیک ترین ستاره تا خورشید را باید تا ۲۵۰۰ متری خورشید قرار دهیم. پس عملا دیگر نخواهیم توانست نقشه ی از این جهان را ترسیم کنیم. اما بیایید این کار را در ذهن خود دنبال کنیم وقتی با این فاصله دومین ستاره را در ذهن تان تصور کردید. حال با این فاصله یک صد میلیارد ستاره را در یک محل جمع کنید تا یک کهکشان داشته باشید. مانند کهکشان خود مان راه شیری.  حالا همه این کهکشان را با این عضمت و این همه ستاره، باز تنها یک نقطه فرض کنید، و حال برای فاصله این کهکشانها در نظر بگیرید که اگر فاصله بین زمین و خورشد، تنها یک متر فرض شود، فاصله این کهکشانها از۵۰ تا ۱۰۰ میلیون کیلو متر خواهد رسید. احتمالا دیگر در ذهن تان نیز نمی توانید این نقشه ای عضیم را تصور کنید. چون باید صد میلیارد از این کهکشانها را در نقشه خود جای دهید تا جهان را در ابعاد که تا حالا مشاهده شده است در نقشه ی فرضی ذهن خود مجسم کنید. اما بیایید قبل از این در این جهان خود را تنها موجود هوشمند بدانیم، ویا بدنبال احتمال وجود موجودات هوشمند دیگری باشیم، کمی به اطراف مان نگاه کنیم. درنظر داشته باشید که در تصاویری که میبینید، هر نقطه میتواند می تواند کهکشانی با صد میلیارد ستاره باشد. 

 اکنون نگاهی به تشکیل حیات در سیاره خود مان زمین می اندازیم. حدود ۵ میلیارد سال قبل با مشخصات بسیار ویژه ی از نظر کتله و فاصله از خورشید، زاویه گردش و بسیاری از مسائل دیگر از حالت گداخته و مذاب خود رو به سردی گذاشت، که این سرد شدن نیز حدود یک میلیارد سال طول کشید. سپس بارندگی ها آغاز شد که کم کم موجب پیدایش اقیانوس ها گردید. حدود سه میلیارد سال دیگر طول کشید تا ابتدایی ترین موجودات زنده یعنی باکتری ها در این اقیانوس ها تشکیل شدند. پستانداران تنها ۲۰۰ میلیارد سال قبل بوجود آمدند و از پیدایش انسان تنها ۲۰۰ هزار سال می گذرذ. انسان تنها چند هزار سال است که تنها وارد تمدن خود شده و ما انسانهای متمدن نیز تنها نزدیک به ۱۰۰ سال است که وارد عصر مخابرات شده ایم. وتنها چند دهه است که امواجی نیز بسوی آسمان فرستاده و گوش به زنگ امواج مشابه از آسمان هستیم. حال اگر ما انسانهای متمدن در طی دهه ها یا صدهای آینده با بمب های اتمی به حیات خود وسایر موجودات این سیاره زیبا خاتمه ندهیم، و یا حادثه کیهانی فاجعه باری نیز رخ ندهد، خلاصه تمدن ما بتواند چند صد  و یا هزار سال دیگر نیز دوام بیاورد. دانشمندان معتقد است  چنین تمدنی میتواند میلیونها سال نیز دوام بیاورد.  البته یاد ما نرود که خورشید ما حدود ۵ میلیارد سال دیگر میمیرد و قبل از مرگ نیز آنقدر بزرگ میشود که زمین مارا نیز نابود میکند. بنا بر این آنسانها تا آن زمان باید سیاره ی دیگری را برای سکونت پیداکرده باشند. که البته آن سیاره هنوز دارای حیات پیشرفته ی نشده باشد.  در آنصورت بدا بحال ساکنان آنجا مگر آنکه تا آن زمان اخلاق و رفتار انسانها نیز تغییر کرده باشند. حالا که داستان حیات در سیاره خود مانرا دانستیم، ببینیم چه تعداد از این چنین حیات هایی در سایر نقاط این جهان وجود میداشته باشند. همانطوریکه میدانیم اگر خورشید ما ستاره ی بزرگتر یا کوچکتری بود، و یاسیاره ما کمی نزدیکتر و یا دورتر به خورشید می بود، اگر در مدار و زاویه ی مناسبی بدور خورشید نمی گشت، صدها و هزاران اگر دیگر رخ نمیداد، حیاتی نیز در زمین پیدا نمیشد. دانشمندان با آگاهی بر این موارد و شرایط، به برسی ستاره ها و اوضاع و احوال سایر نقاط جهان پرداخته اند تا ببینند تا چه تعداد سیاره مناسب برای حیات در جهان پهناور وجود میداشته باشند. دانشمندان عقیده دارند که ۹۵ درصد ستارگان کهکشانها از انواع مخصوص هستند که به دلیل سرد بودن یا داغ بودن بیش از حد، در اطراف آنها امکان تشکیل حیات وجود ندارد. یعنی فقط ۵ درصد ستارگان اندازه متعادل و مناسب و شرایط پایدار مانند خورشید دارند که میتواند در اطراف آنها اگر سیاره ی مناسبی تشکیل شده باشد، و آن هزار اگر هم رخ داده باشد، حیاتی در آنها تشکیل شده باشد. که البته تشکیل حیات چیزیست و هوشمند بودن آن چیزی دیگر.

دانشمندان مدتهاست که به دنبال موجودات هوشمند می گردند تا با آنها ارتباط بر قرار کنند. خود ما تازه چند دهه است که به این مرحله رسیده ایم. بنابراین اگر این تمدنها ی فرضی جهان مثل خود ما باشند، کار جستجوی ما بی فایده است زیرا آنها از ما عقب تر خواهند بود. و احتمالا هنوز چرخ را نیز اختراع نکرده اند. اگر به دنبال امواج رادیویی هسیتم، یعنی آنها باید سالهای سال از ما جلوتر باشند. اگر همین امروز یک موج رادیویی از آنها دریافت کنیم، با توجه به اینکه موج صدها و یا هزاران سال در راه بوده است تا بما برسد، صاحبان آنها نیز اکنون صدها یا هزاران سال از ما جلو تر اند. البته اگر نابود نشده باشند. به همین دلیل است که وقتی عوام صحبت از بشقابهای پرنده میکنند، دانشمندان توجهی به آنها نمی کنند. زیرا دانشمندان میدانند که موجودات هوشمندی نزدیک ترین محل بما، باید با صرف مقادیر وحشت ناک هزینه و انرژی خودرا به سیاره ی ما رسانده باشد. پس باید دیوانه باشند که پس از این همه خطر و زحمت، بجای برقراری ارتباط با ما اگر قصد آنرا داشته باشند، و یا تصرف سیاره ما اگر به این قصد نیز آمده باشند فقط بخواهند با بشقابهای پرنده شان سربسر چند روستایی ساده گذاشته و با آنها قایم موشک بازی کرده و فرار کنند. زیرا قطعا با آن تکنالوژی بالا بسیار قوی تر از ما بوده لذا از ما نخواهند ترسید. طبق یک محاسبه توسط دانشمندی بنام فون هورنر برای اینکه یک سفینه ی کوچکی به وزن تنها ۱۰ تن بتواند به سرعت غیر قابل تصوری ۹۸ درصد سرعت نور برسد، و با آن سرعت به سفر خود ادامه دهد، فقط برای رسیدن به این سرعت ۲ و نیم سال وقت نیاز است. که در این مدت معادل ۲۰۰ برابر انرژی مصرفی تمام دنیا انرژی مصرف میکند. یعنی انرژی برابر ۴۰ میلیون نیروگاه ۱۵ میلیون واتی. به این دلیل است که دانشمندان در پاسخ آنانیکه مدعی دیدن بشقابهای پرنده میشوند، چاره ی جز سکوت ندارند. زیرا برای آنکه فردی بداند که چرا دانشمندان در حالیکه تمدنهای بسیار پیشرفته تر از ما در جهان را باور دارند، اما بشقابهای پرنده ی که روستائیان ساده را می دزدند باور نمی کنند باید مطالبی بسیاری را آموخته باشند. حال آنکه متاسفانه درصدی بسیاری از مردم بدون آنکه کوچکترین دانش و تجربه ی در زمینه ی  داشته باشند، در آن مورد اظهار نظر میکنند. و در مقابل هرگونه اعتراض در بهترین شرایط، از گفته مشهور ملا نصرالدین استفاده میکنند که میخی بر زمین کوبید و مدعی شد که اینجا وسط زمین است و به معترضان پاسخ داد که هرکسی که قبول ندارد برود خودش اندازه بگیرد. متاسفانه بسیاری از مردم علم را باشبه علم و دانشمند را با سودا زده اشتباه میکنند. مطلبی که در کتاب علم و نابخردی بسیار بخوبی بحث شده است.

بنا بر این نتیجه می گیریم که نداشتن طرز تفرک انتقادی و به چالش کشیدن بعضی از موضوعات بصورت منطقی، انسان هارا در زندان بی خبری و گیجی نیگهمیدارد و نمیگذراد که خود انسانها به جستجو بپردازند، بعضی موضوعات و اعمال و رفتار دیگران نقد نموده و بصورت دقیق و همه جانبه مورد بررسی قرار دهند و در نهایت بصورت بهتر از قبل به کار ببندند.


منابع: پایان نامه تحصیلی دروه لیسانس محمد آصف برخیا و سایت علمی www.space.com

آیا ما تنها موجود هوشمند این جهانیم؟

بنام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

آیا ما در این کیهان تنها موجودات هوشمندیم یا موجودات دیگری نیز وجود دارند؟

قبل از اینکه به این سوال پرداخته شود، خالی از لطف هم نیست اگر کمی به ابعاد جهان نظراندازیم و سپس به تشکیل حیات به سیاره ی خود مان یعنی زمین پرداخته و به دنبال اینها به سوال بپردازیم. زیرا اگر اطلاعاتی کافی و درستی از ابعاد جهان و چگونگی تشکیل حیات در سیاره زمین را بدانیم بهتر میتوانیم دلایل ارائه شده را درک کنیم.

ابعاد جهان

خورشید ما ستاره ایست متوسط که حجم آن ۱۲۵۰۰۰۰ برابر زمین است. یعنی ۱۱۰ عدد زمین را میتوان در قطر خورشید جای داد.  فاصله این گوی درخشان با حرارت مرکزی ۱۵ میلیون درجه سانتی گراد،  باسیاره ما یعنی زمین ۱۵۰ میلیون کیلو متر است. حال فرض کنیم که میخواهیم یک نقشه ساده از این جهان را ترسیم کنیم و کار را از همین خورشید خودمان نیز شروع کنیم. برای این کار یک صفحه کاغذ معمولی روی میز گذاشته، و در وسط آن با پنسل یک نقطه بگذارید و فرض کنید که محل خورشید است حال برای اینکه زمین را در این نقشه قرار دهیم، فاصله زمین تا خورشید را فقط یک سانتی متر فرض کرده در این فاصله نقطه دیگری برای زمین قرار می دهیم توجه دارید که ما در این نقشه از نسبت اندازه های زمین  و خورشید چشم پوشی کرده ایم. و فقط فاصله ی آنهارا در نظر می گیریم چراکه درغیر این صورت اگر زمین را بخواهیم به اندازه نقطه یک میلی متری نشان بدهیم، خورشید را باید به اندازه دایره ی به اندازه ۱۱ سانتی متری نشان دهیم. پس اکنون زمین و خورشید را در این نقشه مخشص کرده ایم. حال به سراغ آخرین سیاره ی منظومه شمسی می رویم که البته مدتیست که دیگر آنرا سیاره نیز نمیدانند. بهر حال فاصله ی پلوتو تا خورشید به اندازه ی چهل برابر فاصله زمین تا خورشید است. پس باید در فاصله ۴۰ سانتی متری از خورشید آنرا قرار دهیم. در همینجا کاغذ ما دیگر کافی نخواهد بود. خوب پس بیایید مقیاس مانرا عوض کنیم و فاصله زمین تا خورشید به عوض یک سانتی متر، یک ملی متر فرض کنیم. در اینصورت مشکل منظومه شمسی ما حل میشود. زیرا آخرین سیاره ی آنرا در فاصله ی ۴ سانتی متری خورشید قرار خواهیم داد. حال بیایید نزدیکترین ستاره ی دیگر را نیز در این نقشه وارد کنیم اما متاسفاه هرگز قادر به انجام این کار نخواهیم بود؛ زیرا با این مقیاس فاصله نزدیک ترین ستاره تا خورشید را باید تا ۲۵۰۰ متری خورشید قرار دهیم. پس عملا دیگر نخواهیم توانست نقشه ی از این جهان را ترسیم کنیم. اما بیایید این کار را در ذهن خود دنبال کنیم وقتی با این فاصله دومین ستاره را در ذهن تان تصور کردید. حال با این فاصله یک صد میلیارد ستاره را در یک محل جمع کنید تا یک کهکشان داشته باشید. مانند کهکشان خود مان راه شیری.  حالا همه این کهکشان را با این عضمت و این همه ستاره، باز تنها یک نقطه فرض کنید، و حال برای فاصله این کهکشانها در نظر بگیرید که اگر فاصله بین زمین و خورشد، تنها یک متر فرض شود، فاصله این کهکشانها از۵۰ تا ۱۰۰ میلیون کیلو متر خواهد رسید. احتمالا دیگر در ذهن تان نیز نمی توانید این نقشه ای عضیم را تصور کنید. چون باید صد میلیارد از این کهکشانها را در نقشه خود جای دهید تا جهان را در ابعاد که تا حالا مشاهده شده است در نقشه ی فرضی ذهن خود مجسم کنید. اما بیایید قبل از این در این جهان خود را تنها موجود هوشمند بدانیم، ویا بدنبال احتمال وجود موجودات هوشمند دیگری باشیم، کمی به اطراف مان نگاه کنیم. درنظر داشته باشید که در تصاویری که میبینید، هر نقطه میتواند می تواند کهکشانی با صد میلیارد ستاره باشد. 

 اکنون نگاهی به تشکیل حیات در سیاره خود مان زمین می اندازیم. حدود ۵ میلیارد سال قبل با مشخصات بسیار ویژه ی از نظر کتله و فاصله از خورشید، زاویه گردش و بسیاری از مسائل دیگر از حالت گداخته و مذاب خود رو به سردی گذاشت، که این سرد شدن نیز حدود یک میلیارد سال طول کشید. سپس بارندگی ها آغاز شد که کم کم موجب پیدایش اقیانوس ها گردید. حدود سه میلیارد سال دیگر طول کشید تا ابتدایی ترین موجودات زنده یعنی باکتری ها در این اقیانوس ها تشکیل شدند. پستانداران تنها ۲۰۰ میلیارد سال قبل بوجود آمدند و از پیدایش انسان تنها ۲۰۰ هزار سال می گذرذ. انسان تنها چند هزار سال است که تنها وارد تمدن خود شده و ما انسانهای متمدن نیز تنها نزدیک به ۱۰۰ سال است که وارد عصر مخابرات شده ایم. وتنها چند دهه است که امواجی نیز بسوی آسمان فرستاده و گوش به زنگ امواج مشابه از آسمان هستیم. حال اگر ما انسانهای متمدن در طی دهه ها یا صدهای آینده با بمب های اتمی به حیات خود وسایر موجودات این سیاره زیبا خاتمه ندهیم، و یا حادثه کیهانی فاجعه باری نیز رخ ندهد، خلاصه تمدن ما بتواند چند صد  و یا هزار سال دیگر نیز دوام بیاورد. دانشمندان معتقد است  چنین تمدنی میتواند میلیونها سال نیز دوام بیاورد.  البته یاد ما نرود که خورشید ما حدود ۵ میلیارد سال دیگر میمیرد و قبل از مرگ نیز آنقدر بزرگ میشود که زمین مارا نیز نابود میکند. بنا بر این آنسانها تا آن زمان باید سیاره ی دیگری را برای سکونت پیداکرده باشند. که البته آن سیاره هنوز دارای حیات پیشرفته ی نشده باشد.  در آنصورت بدا بحال ساکنان آنجا مگر آنکه تا آن زمان اخلاق و رفتار انسانها نیز تغییر کرده باشند. حالا که داستان حیات در سیاره خود مانرا دانستیم، ببینیم چه تعداد از این چنین حیات هایی در سایر نقاط این جهان وجود میداشته باشند. همانطوریکه میدانیم اگر خورشید ما ستاره ی بزرگتر یا کوچکتری بود، و یاسیاره ما کمی نزدیکتر و یا دورتر به خورشید می بود، اگر در مدار و زاویه ی مناسبی بدور خورشید نمی گشت، صدها و هزاران اگر دیگر رخ نمیداد، حیاتی نیز در زمین پیدا نمیشد. دانشمندان با آگاهی بر این موارد و شرایط، به برسی ستاره ها و اوضاع و احوال سایر نقاط جهان پرداخته اند تا ببینند تا چه تعداد سیاره مناسب برای حیات در جهان پهناور وجود میداشته باشند. دانشمندان عقیده دارند که ۹۵ درصد ستارگان کهکشانها از انواع مخصوص هستند که به دلیل سرد بودن یا داغ بودن بیش از حد، در اطراف آنها امکان تشکیل حیات وجود ندارد. یعنی فقط ۵ درصد ستارگان اندازه متعادل و مناسب و شرایط پایدار مانند خورشید دارند که میتواند در اطراف آنها اگر سیاره ی مناسبی تشکیل شده باشد، و آن هزار اگر هم رخ داده باشد، حیاتی در آنها تشکیل شده باشد. که البته تشکیل حیات چیزیست و هوشمند بودن آن چیزی دیگر.

دانشمندان مدتهاست که به دنبال موجودات هوشمند می گردند تا با آنها ارتباط بر قرار کنند. خود ما تازه چند دهه است که به این مرحله رسیده ایم. بنابراین اگر این تمدنها ی فرضی جهان مثل خود ما باشند، کار جستجوی ما بی فایده است زیرا آنها از ما عقب تر خواهند بود. و احتمالا هنوز چرخ را نیز اختراع نکرده اند. اگر به دنبال امواج رادیویی هسیتم، یعنی آنها باید سالهای سال از ما جلوتر باشند. اگر همین امروز یک موج رادیویی از آنها دریافت کنیم، با توجه به اینکه موج صدها و یا هزاران سال در راه بوده است تا بما برسد، صاحبان آنها نیز اکنون صدها یا هزاران سال از ما جلو تر اند. البته اگر نابود نشده باشند. به همین دلیل است که وقتی عوام صحبت از بشقابهای پرنده میکنند، دانشمندان توجهی به آنها نمی کنند. زیرا دانشمندان میدانند که موجودات هوشمندی نزدیک ترین محل بما، باید با صرف مقادیر وحشت ناک هزینه و انرژی خودرا به سیاره ی ما رسانده باشد. پس باید دیوانه باشند که پس از این همه خطر و زحمت، بجای برقراری ارتباط با ما اگر قصد آنرا داشته باشند، و یا تصرف سیاره ما اگر به این قصد نیز آمده باشند فقط بخواهند با بشقابهای پرنده شان سربسر چند روستایی ساده گذاشته و با آنها قایم موشک بازی کرده و فرار کنند. زیرا قطعا با آن تکنالوژی بالا بسیار قوی تر از ما بوده لذا از ما نخواهند ترسید. طبق یک محاسبه توسط دانشمندی بنام فون هورنر برای اینکه یک سفینه ی کوچکی به وزن تنها ۱۰ تن بتواند به سرعت غیر قابل تصوری ۹۸ درصد سرعت نور برسد، و با آن سرعت به سفر خود ادامه دهد، فقط برای رسیدن به این سرعت ۲ و نیم سال وقت نیاز است. که در این مدت معادل ۲۰۰ برابر انرژی مصرفی تمام دنیا انرژی مصرف میکند. یعنی انرژی برابر ۴۰ میلیون نیروگاه ۱۵ میلیون واتی. به این دلیل است که دانشمندان در پاسخ آنانیکه مدعی دیدن بشقابهای پرنده میشوند، چاره ی جز سکوت ندارند. زیرا برای آنکه فردی بداند که چرا دانشمندان در حالیکه تمدنهای بسیار پیشرفته تر از ما در جهان را باور دارند، اما بشقابهای پرنده ی که روستائیان ساده را می دزدند باور نمی کنند باید مطالبی بسیاری را آموخته باشند. حال آنکه متاسفانه درصدی بسیاری از مردم بدون آنکه کوچکترین دانش و تجربه ی در زمینه ی  داشته باشند، در آن مورد اظهار نظر میکنند. و در مقابل هرگونه اعتراض در بهترین شرایط، از گفته مشهور ملا نصرالدین استفاده میکنند که میخی بر زمین کوبید و مدعی شد که اینجا وسط زمین است و به معترضان پاسخ داد که هرکسی که قبول ندارد برود خودش اندازه بگیرد. متاسفانه بسیاری از مردم علم را باشبه علم و دانشمند را با سودا زده اشتباه میکنند. مطلبی که در کتاب علم و نابخردی بسیار بخوبی بحث شده است.

بنا بر این نتیجه می گیریم که نداشتن طرز تفرک انتقادی و به چالش کشیدن بعضی از موضوعات بصورت منطقی، انسان هارا در زندان بی خبری و گیجی نیگهمیدارد و نمیگذراد که خود انسانها به جستجو بپردازند، بعضی موضوعات و اعمال و رفتار دیگران نقد نموده و بصورت دقیق و همه جانبه مورد بررسی قرار دهند و در نهایت بصورت بهتر از قبل به کار ببندند.

نلز بور و سوال امتحان

وقتی دانشمندان درس پس میدهند! 

نیلز بور فیزیکدان مشهور دانمارکی به یکی از سؤالات امتحانی‌‌اش این چنین جواب می‌دهد.

سؤال: توضیح دهید که چگونه می‌توان با استفاده از یک فشار سنج ارتفاع یک آسمان خراش را اندازه گرفت؟

پاسخ بور: به فشار سنج یک نخ بلند می‌بندیم. سپس فشارسنج را از بالای آسمان خراش طوری آویزان می‌کنیم که سرش به زمین بخورد. ارتفاع ساختمان مورد نظر برابر با طول نخ به اضافه طول فشارسنج خواهد بود.

پاسخ بالا چنان مسخره به‌نظر می‌آمد که مصحح بدون تامل دانشجو را مردود اعلام کرد. ولی دانشجو اصرار داشت که پاسخ او کاملا درست است و درخواست تجدید نظر در نمره خود کرد. یکی از استادان دانشگاه به‌عنوان قاضی تعیین شد و قرار شد که تصمیم نهایی را او بگیرد. نظر قاضی این بود که پاسخ دانشجو در واقع درست است، ولی نشانگر هیچ گونه دانشی نسبت به اصول علم فیزیک نیست. سپس تصمیم گرفته شد که دانشجو احضار شود و طی فرصتی 6 دقیقه‌ای پاسخی شفاهی ارائه دهد که نشانگر حداقل آشنایی او با اصول علم فیزیک باشد.

دانشجو در 5 دقیقه اول ساکت نشست بود و فکر می‌کرد. قاضی به او یادآوری کرد که زمان تعیین شده در حال اتمام است. دانشجو گفت که چندین روش به ذهنش رسیده ولی نمی‌تواند تصمیم‌گیری کند که کدام یک بهترین است.

قاضی به او گفت که عجله کند و دانشجو پاسخ داد: روش اول این است که فشارسنج را از بالای آسمان خراش رها کنیم و مدت زمانی‌که طول می کشد به زمین برسد را اندازه گیری کنیم. ارتفاع ساختمان را می توان با استفاده از این مدت زمان و فرمولی که روی کاغذ نوشته‌ام محاسبه کرد.

بور بلافاصله افزود: ولی من این روش را پیشنهاد نمی‌کنم، چون ممکن است فشارسنج خراب شود! روش دیگر این است که اگر خورشید می‌تابد طول فشارسنج را اندازه بگیریم سپس طول سایه فشارسنج و آنگاه طول سایه ساختمان را اندازه بگیریم. با استفاده از نتایج و یک نسبت هندسی ساده می‌توان ارتفاع ساختمان را اندازه گیری کرد. من رابطه این روش را نیز روی کاغذ نوشته ام.

بور ادامه داد: ولی اگر بخواهیم با روشی علمی‌تر ارتفاع ساختمان را اندازه بگیریم می‌توانیم یک ریسمان کوتاه را به انتهای فشارسنج ببندیم و آن را مانند آونگ ابتدا در سطح زمین و سپس در پشت بام آسمان خراش به نوسان درآوریم. سپس ارتفاع ساختمان را با استفاده از تفاضل نیروی گرانش دو سطح به‌دست آوریم. من رابطه‌های مربوط به این روش را که بسیار طولانی و پیچیده می‌باشند در این کاغذ نوشته ام.


قصه هنوز هم ادامه داشت: یک روش دیگر که چندان هم بد نیست. اگر آسمان خراش پله اضطراری داشته باشد می‌توانیم با استفاده از فشار سنج سطح بیرونی آن را علامت گذاری کرده و بالا برویم سپس با استفاده از تعداد نشان‌ها و طول فشارسنج ارتفاع ساختمان را به‌دست  بیاوریم.

ولی اگر شما خیلی سرسختانه دوست داشته باشید که از خواص مخصوص فشارسنج برای اندازه گیری ارتفاع استفاده کنید می‌توانید فشار هوا در بالای ساختمان را اندازه گیری کنید و بعد فشار هوا در سطح زمین را اندازه گیری کرد سپس با استفاده از تفاضل فشارهای حاصل، ارتفاع ساختمان را به‌دست بیاورید. ولی بدون شک بهتر از همه این راه ‌ها یک راه دیگر است. همه کنجکاو بودند بدانند آن راه چیست.

بور گفت: این است که در خانه سرایدار آسمان خراش را بزنیم و به او بگوییم که اگر دوست دارد صاحب این فشارسنج خوشگل بشود می‌تواند ارتفاع آسمان خراش را به ما بگوید تا فشار سنج را به او بدهیم

کیهان شناسی به زبان ساده(cosmology)

کیهان شناسی(Cosmology)

کیهان شناسی یا cosmology ریشه ای یونانی دارد که معنی آن نظم عالم است. این شاخه ای از فزیک به مطالعه ی جهان در ابعاد کهکشانی می پردازد. لذا با بیان اعداد و ارقام، تصویر کلی از کیهان بدست می آوریم. با بررسی تحول کیهان شناسی، متوجه می شویم که کیهان شناسی در ایام نخست بصورت اسطوره های ساخته و پرداخته شده ای مردمان آن زمان بوده اند. طوریکه اسطوره های چون پن گوی غول پیکر در چین، رب النوع های مردوک و تیامات در یونان قدیم از نمونه های بارز باور های اولیه را نشان میدهند. یونانی ها آغاز گر کیهان شناسی علمی اند ولی بزرگترین گامهای کیهان شناسی را نیوتن عالم نابغه ای انگلیسی و به دنبالش آلبرت انشتین و بقیه ای ستاره شناسان بزرگ دنیا مثل ادوین هابل برداشته اند.

گرچه امروز دانشمندان و محققین علوم فضایی و کیهان شناسی می توانند با استفاده از انتقال به سرخ مکیرو موج کیهانی به بسیاری از رموز هستی پی ببرند؛ اما باز هم نمی توانند اطلاعاتی دقیق تری از زمانهای آغاز کیهان کمایی نمایند. دلیل آن هم این است که فوتون هاییکه تلسکوپهای مراکز تحقیقاتی در یافت میکنند، در زمانهای پیشتر از 300000 سال در مه محصور بوده است که با انساط عالم کم کم قابل مشاهده گردیده اند. یعنی در حرارت های بسیار بالا نمی توانیم فوتونهارا مشاهده نماییم. با این حال یک امید واری قوی وجود دارد که بتوانیم در آینده از اتفاقات قبل از 300000 سال عمر کیهان معلومات بدست آوریم. زیرا: هنگامیکه کیهان اولین زمانهای عمرش را سپری می نمود، در اثر تعاملات هسته ای در انرژی های بالا مقدار زیادی ذرات نوترینو تولید شده اند که فعلا نیز در کیهان شناور اند. نوتررینو ها ذراتی اند در ترکیب با الکترون و پوزیترون بصورت ویکیئون (w) نیرون ظعیف هسته ای را انتقال می دهند. این ذرات بنیادی می توانند در حرارت های بسیار بالا  (میگا الکترون ولت) قابل روئیت باشند (کیهان در زمانهای اولیه انرژی بالایی داشته است). یعنی اگر انسانها بتوانند دریافت کننده های نوترینویی بسازند، قادر خواهد بود اطلاعاتی بیشتری از زمانهای آغازین کیهان به دست آورند.

                در آخر نتایجی را که بنده طی تحقیقات آزاد در سایت های انترنیتی و کتب دست داشته ای خودم  انجام داده ام قرا ذیل به خواننده گرانقدر بیان میدارم.

                همانطوریکه در تاریخچه ای کیهان شناسی مطالعه نمودید، این علم بیشتر از هر علم دیگری دچار برخورد های تعصب گرایانه مذهی و دین ستیزی گردیده است. دانشمندان علم کیهان شناسی حتی مجبور به توبه کردن از گفته های علمی شان می گردیدند تا زنده بمانند. نمونه ای روشن این ادعا گالیله است. بخاطر کوته بینی و تنگ نظری و سو استفاده از موقعیت های اجتماعی کشیشان مسیحی، بسیار از محقیقین و دانشمندان فزیک نظریه ها و دستاوردهای علمی شانرا قبل از سپردن به مردم، باخود شان به گور بردند. امیدواریم روزی این نوع دید که هم اکنون نیز به چشم میخورد، روزی تبدیل به نگاه وسیع و همه گیر گردد. در عوض نگاه های محصور از حالتهای تعاون و همکاری بین علوم مختلف استفاده کنیم.

                تحقیقات کیهانی با تمام هزینه های هنگفت که دارند، بازهم مورد توجه تقریبا اکثریت کشور های توسعه یافته و کشور های در حال توسعه می باشد. زیرا: مردم به چند دلیل اساسی دوست دارند این هزینه های کمر شکن را متقبل شوند. اول اینکه هر کشور و مردمی دوست دارد قدرت و تسلط اش بر دنیا بیشتر گردید و به چیز های دست یابد که دیگران نداشته باشند. این کمک میکند تا منافع شان در هر جا تامین و محافظت گردد. دومین دلیل بسیار مهم و برجسته این است که منابع طبیعی تولید انرژی و غذا برای موجودات زنده در حال کم شدن است و ممکن است این منابع روزی به پایان برسند. بنابر این باید دنبال منابعی سرشار و بزرگی در کیهان به جستجو پرداخت مهم نیست به هر قمیتی که باشد.

گرچه کیهان شناسی و تحقیقات کیهانی در جهان پیشرفتهای چشم گیری داشته اند، اما این علم در دانشگاه های کشور ما هنوز یک موضوع نا آشنا به نظر میرسد. من امید وارم روزی ما هم شاهد دستاوردهای علمی در عرصه کیهان شناسی و علوم فضای باشیم. به امید آن روز.

خود آگاهی یک ضرورت اساسی برای دانش آموزان مکاتب دانشجویان دانشگاه ها

خود آگاهی یک ضرورت اساسی برای داشن آموزان مکاتب

خویشتن را مشاهده کن؛ خویشتن را درک کن؛ تازمانیکه خویشتن را نشناسی، نمی توانی به عذاب های زندگانی پایان دهی.

خود شناسی یا خود آگاهی را می توان بصورت کل در دو بعد مورد بحث قرار داد. بعد اول شناختن انسان به عنوان یک موجود زنده در بین هزازان نوع موجودات زنده و غیر زنده است. اگر به صورت عمیق در چهارسوی زندگی زمینی نظر اندازی گردد، بدون شک احساس عجیب و غریب به انسان دست خواهد داد. آنطوریکه دستاوردهای علمی امروز اثبات نموده است در کنار زمین و نظام شمسی ما صدها میلیارد ستاره و نظامهای سیاره ای در فاصله های میلیونها سال نوری قرار دارد و فقط توانسته اند مجموعه کوچکتری بنام کهکشان راه شیری را بوجود آورند. در حالیکه، میلیاردها مجموعه های به مثابه کهکشان راه شیری در این جهان تا حالا مشاهد و رد یابی شده است. با توجه به این نکته هیچ عقل سلیمی نخواهد پذیرفت که انسان تنها موجود هوشمند این جهان باشد. بنابر این دانستن جایگاه انسان و رسالت او در این دنیا بیکران بخش مهمی از مبحث خود شناسی را شکل می دهد.

بعد دیگر خود شناسی یا خود آگاهی شامل مجموعه ای از ویژگیهای فردی هر انسان است. در این بعد، خود شناسی به معنی پرداختن به شخصیت درونی و کشف خصوصیت ها، نقاط ضعف و قوت، خواستها، اهداف، احساسات و انزجار بیان می شود. با در نظر گرفتن این که زندگی بهتر و لذت بخش تر در این جهان، نیازمند به  بعضی از مهارتهای مهم زندگی فردی و اجتماعی می باشد، کسب مهارت خودشناسی و رسیدن به یک خود آگاهی و شعور باید بصورت جدی مورد توجه هر فرد اجتماع قرار بگیرد.

در این میان؛ با توجه به اینکه جامعه معارف افغانستان خشت های اولیه ساختار های علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور را تشکیل میدهند، قبل از رفتن به امتحان کانکور و ورود به دانشگاه ها باید به یک شعور نسبی که انتخاب درست رشته های تحصیلی و زندگی فراسوی کانکور را تضمین نماید، رسیده باشند.

هر دانش آموز و هر پیش دانشگاهی به این نکته آگاه است که برای موفقیت در کانکور اولین پیش نیاز و کلید موفقیت،آمادگی از لحاظ علمی و مهارتهای حل مسئله های کانکور است. هم از نظر سرعت حل مسائل و سرفه جویی در زمان، و هم ازنظر دانایی و آگاهی مسائل کانکوری. تمرین های متعدد و پیگیری های مداوم، و همچنان برنامه ریزی های درست درسی تضمین کننده ای رسیدن به این هدف خواهند بود. اما، با توجه به توضیحات فوق در کنار مهارتها و توانایی های حل مسئله و آمادگی، داشتن فکر و باز و دورنمای واضح و روشن از زندگی پس از کانکور نباید به فراموشی سپرده شود. دانش آموزان عزیز زمانی می توانند آنطرف کانکور و روزهای طولانی پس از کانکور را بخوبی به تصویر بکشند و ببینند که به یک خود آگاهی و شعور نسبی رسیده باشند وتوانایی انتخاب درست و مناسب رشته های تحصیلی را کسب کرده باشند. این نکته به کسی پوشیده نیست که بعضا تعدادی زیادی از محصلان دانشگاه ها به دلالیل عدم علاقه و تمایل به رشته های تحصیلی شان، از ادامه تحصیل صرف نظر می کنند. حتی این صرف نظر ها به فرار از تحصیل و مهاجرت و هزاران بد بختی دیگر منجر می شود. یاتعدادی ازاین جوانان با هزینه های هنگفت در دانشگاه های خصوصی به تحصیل می پردازند. لذاست که باید این مشکلات بصورت جدی و سرتاسری آسیب شناسی گردیده و برای جلوگیری از تکرار این پیامدها برنامه های عملی روی دست گرفته شود.

پیش نهاد ما به تمام بزرگان و مسئولین مکاتب خصوصی و دولتی این است که در طول سالهای تعلیمی طبق برنامه های از قبل طرح شده مهارتهای زندگی فردی و اجتماعی را برای دانش آموزان بخصوص شاگردان صنوف دوازدهم آموزش دهند. مهارتهای فردی و اجتماعی به هر فرد کمک می کنند که استعداد و توانانی های شانرا شناسایی نموده و مطابق به استعداد، ذوق و علایق شان رشته های تحصیلی شانرا انتخاب نمایند. شناخت از خود و به نصویر کشیدن یک دورنمای روشن  زندگی پس از کانکور با توجه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه  افغانی به دانش آموز کمک می کند تا روزی به دلیل اشتباه در انتخاب رشته تحصیلی دچار پشیمانی و افسردگی نگردد.


نگارنده: محمد آصف برخیا معلم مضمون فیزیک لیسه عالی مهرگان

تاریخ: 1/11/1395