علم وطبیعت Science and nature

علم وطبیعت Science and nature

پایگاه معلوماتی علوم فیزیک کلاسیک و فیزیک جدید، بیولوژی( آستروبیولوژی و فرگشت) و مطاب جالب علوم رفتار شاسی و تربیتی.
علم وطبیعت Science and nature

علم وطبیعت Science and nature

پایگاه معلوماتی علوم فیزیک کلاسیک و فیزیک جدید، بیولوژی( آستروبیولوژی و فرگشت) و مطاب جالب علوم رفتار شاسی و تربیتی.

چگونه لغات در مغز ما ذخیره می شود؟

اغلب فرهنگ های لغت انگلیسی کلمات را به ترتیب حروف الفبا لیست می کنند، اما چگونه لغات در مغز ما ذخیره می شود؟ فهمیدن این موضوع بسیار غیر منتظره است، چون می توان از فعالیت مغز یک فرد فکر او را خواند! اگرچه دانشمندان علوم اعصاب می‌توانند این کار را در حدی بسیار محدود انجام دهند، اما شناخت سیستم بایگانی داخلی مغز برای کلمات و مفاهیم گامی مهم به سوی دقیق خواندن افکار یک فرد- همچنان تیره مانده است. حالا جک گلانت در دانشگاه کالیفرنیا- برکلی و تیمش سیستم معنایی مغز انسان را مرتب کردند. این نقشه نشان می‌دهد که ما کلمات را بر اساس معنای عمیق آنها، در زیر مجموعه مبتنی بر اعداد، مکان‌ها و دیگر موضوعات مشترک سازماندهی می کنیم.
مطالعات قبلی خواندن ذهن نشان داده‌اند که قسمت‌های خاصی از مغز به کلمات خاص پاسخ می دهند. تیم آزمایشی گلنت دریافته بودند که مغز اطلاعات بصری را با مقوله‌های معنی دار مانند حیوانات یا ساختمان‌ها طبقه بندی می کند. در آخرین آزمایش، این تیم درصدد بودند تا اگر می‌توانستند یک نقشه کامل معنایی در قشر مغز، لایه بیرونی از ماده خاکستری ارائه دهند.

مطالعه

تلخیص و ترتیب: آصف برخیا

بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید: "دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم". یا "آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست". ویا "هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم" ویا " 10 بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم". به راستی مشکل چیست؟ آیا برای یادگیری درس واقعا باید 10 بار کتاب را خواند؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرورکرد؟و آیا باید ده ها بار درس راتکرارکرد تا یادگرفت؟ مطمئنا اگر چنین باشد، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است. اما واقعیت چیزی دیگر است. واقعیت آن است که این گروه از فراگیران، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند. یادگیری و مطالعه، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت.

شیوه صحیح مطالعه، چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:

1- زمان مطالعه را کاهش میدهد؛
2- میزان یادگیری را افزایش میدهد؛
3-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند؛
4- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد؛

برای داشتن مطالعه ای فعال و پویا نوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرور مطالب، دوباره کتاب را نخوانده و در زمانی کوتاه از روی یاد داشتهای خود مطالب را مرور کرد. یاد داشت برداری، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت. چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.

مطالعه ی صحیح

شش روش مطالعه :

خواندن بدون نوشتن، خط کشیدن زیرنکات مهم، حاشیه نویسی، خلاصه نویسی ،کلید برداری، خلاقیت و طرح شبکه ای مغز

1- خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است. مطالعه فرایندی فعال و پویا است و نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز، خصوصا قبل از امتحان، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا به خاطر سپرد.

2- خط کشیدن زیر نکات مهم: این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بر روی یادگیری و درک مطالب داشته باشند، ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد. حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملن درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند.

3- حاشیه نویسی: این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست. ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.

4- خلاصه نویسی: در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد. چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یاد داشت می کنید، اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست.

5- کلید برداری: کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است. در این روش شما بعد از درک مطالب، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین، بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .

6- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا فراگیری مطالب درسی است. در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد (در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید) تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز، آنها را خیلی سریع مرور کنید. این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.

جواز پخش و نشر نیز صادر شده است.

چراهای زندگی من

چرا من این احساس خستگی را دارم چرا نباید با انرژی کارم را دنبال کنم، هر روز هر لحظه چرا؟ چرا؟ چرا؟ و ...

این حالت را در خیلی ها دیده ام که گاهی احساس کسالت پیش می آید، قرار نیست توجیه کنم بلکه میخواهم ببینم واقعا ناشی از چیست؟؟
اگر کاری را آغاز نماییم پس چند صباحی احساس کسالت و این سوال پیش می آید:
می خواهم چکار کنم؟؟
پول زیاد به چه دردی میخوره؟ همین قدر کافیه....

فکر میکنم اینها ریشه ای عمیقی در وجود ما دارد، اینکه چه وقت، از کی و چگونه یاد گرفتیم؟؟
احتمالا این سوالات گاهی در ذهن شما خطور کرده ولی با جملاتی نظیر: این ذات من است، خواست خدا همین است، شاید حکمتی در کار است، سریع آنرا حل کرده اید . مگر نه؟؟...
آیا واقعا گاهی نشسته و در این مورد فکر کرده اید؟؟ چرا چنین احساسی سراغتان می آید؟

اصلا به این سوال پاسخ دهید. ...
چرا همیشه دست به گوش راه نمیروید، یعنی دستهایتانرا در گوش فرو کرده همیشه اینطور راه بروید؟

شما دوست عزیز در طول زندگی تان چند نفر را دیده اید که وقتی با مشکلات رو برو میشوند بگویند اشکالی ندارد، دوباره از نو شروع میکنم، می توانم، این نشد یکی دیگر؟؟
ولی در عوض چند بار شنیده اید که گفته اند:
آه لعنتی!!
اصلا من برای این کار ساخته نشده ام.
ماها نمی توانیم.
شاید حکمتی در کار است که پولدار نشویم
ماها محکوم هستیم
آدمهای پولدار مشکلات زیاد تری دارند
و...
خوب شما فکر کنید وقتی در محیطی زندگی کنید که دائم بگویند نمیتوانم، نمیشود، فکری دیگری در ذهن تان خطور خواهد کرد؟ (اگر بلی چقدر؟ )
اینها و صدهای دیگر چرا، چرا، چرا؟؟
البته نمیگویم کسی در این محیط رشد نمیکند، نه، نگاه کنید به آدمهای که رشد کرده اند.

وقتی پدرم همیشه میگوید: من(یعنی خودش ) نمیتوانم، از عهده اش بر نمی آیم، نمدانم...همینطور تکیه کلام من(فرزند ) میشود (نمیدانم ).
اگر در کشور ما در بالا دستها هم نگاه کنید وقتی برنامه میریزند ولی بعد از مدتی خاموش میشوند و بی سروصدا به تاقچه ها انبار میشوند، چه انتظاری غیر این!!

خلاصه کلام: ما یاد گرفتیم که همیشه چنین و چنان کنیم! پس راه حل را هر شخصی در وجود خود بیابند و به خود آگاهی برسند. تا بفهمند که چرا اینهمه چرا داریم ما؟؟

بلی دوستان....
قرار نیست به تمام سولات پاسخ داده شود. فکر کنید بیشتر و خود پاسخ دهید .
بدرود